مهم نیست نسازم! مهم آنست نرقصم!

بیابان را سراسر مه گرفته است.

چراغ قریه پنهان است

موجی گرم در خون بیابان است

بیابان، خسته

لب بسته

نفس بشکسته

در هذیان گرم مه

عرق می‏ریزدش، آهسته

از هر بند.











نوشته برای من - چشم دیدن از آن تو

ما همگی دچار دردیم
درد تنگی نفس از خفقان سرد موجود!
ما نمی توانیم فریاد برآوریم از این سرمای برون!
ما مجبور به سکوتیم برای حفظ قدرت سلطان!
ما دچار دردیم!




گزارش تخلف
بعدی